الکسا

کارآفريني و نقش ICT درآن

نوشته شده توسط:آرمین نظامی | ۰ دیدگاه

کارآفريني و نقش ICT درآن

تعريف کارآفريني

توانايي در به کار گيري عوامل توليد (زمين و نيروي کاروسرمايه) از ويژگيهاي کارآفرينان است. آنها با استفاده از اين عوامل اقدام به توليد کالاها و خدمات جديد مي کنند. کارآفرين کسي است که داراي ايده و فکر جديدي باشد و از طريق يک کسب و کار که توام با مخاطره وريسک است محصول و خدمتي را به بازار ارائه کند که نو و جديد باشد. جوزف شومپيتر که يک اقتصاددان اتريشي است، و اولين کسي است که اصطلاح کار آفرينان (Enterpreneurs) را مطرح کرده است. در نخستين سالهاي دهه 1940 اظهار نظر کرد که کارآفريني موتور توسعه اقتصادي و لوکوموتيوران اين توسعه کارآفرين مي باشد.

 

 

تفاوت کارآفريني با مديريت

کارآفريني با مديريت تفاوت دارد. پال اچ ويکلن ميگويد :کار آفريني مستلزم ايجاد تغييرات در توليد است در حالي که مديريت مستلزم ايجاد هماهنگي در فرايند توليد مي باشد. او مي گويد : کار آفريني يک پديده گسسته است و موجب تغيير در فرايند توليد مي شود و سپس ناپديد ميگردد تا اينکه يک بار ديگر موجب اين تغييرات شود. پيتر دراکر ميگويد: کارآفرينان تغيير را به عنوان يک پديده به هنجار و سالم مي انگارند. معمولا آنها موجب ايجاد تغييرات مي شوند.

 

کارآفريني-ايجاد تغيير-نوآوري

کارآفرينان با انسانهاي عادي تفاوت دارند. انسان هاي عادي پديده ها را آن طور که هست مي بينند مي پرسند چرا؟ اما به گفته جرج برنارد شاو کارآفرين چيزهايي را مي بيند که هرگز وجود نداشته است و مي پرسد چرا که نه؟

فايده هاي کارآفريني:

1- رشد اقتصادي

2- افزايش بهره وري

3- به وجود آمدن کالا وخدمات

چهارپنجم مشاغل جديد که توسط کارآفرينان به وجود مي آيد از سازمان ‌ های کوچک و خدماتي مي باشد.

( رشداقتصادي)

ديويد بريچ برآورد نموده است که در ايالات متحده امريکا بيش از چهار پنجم مشاغل جديد به وسيله سازمان هاي کوچک به وجود مي آيند. سي درصد رشد اقتصادي مربوط به کشور هايي است که بيش از 5  سال از عمرشان نمي گذرد. او همچنين دريافت که شرکتهاي تازه تاسيس و مشاغلي را که به وجود مي آورند بيشتر در زمينه اقتصادي اند نه در بخش توليدي.

 

(بهره وري)

يعني بهره گيري در بکار گيري مقدار کمتري نيروي کار و ساير مواد مصرفي و ارائه توليدات يا ارائه خدمات بيشتر. گزارش سازمان توسعه و همکاري اقتصادي نشان مي دهد که در سال 1990 هر کارگر آمريکايي به طور متوسط 45100 دلار کالا و خدمات توليد و عرضه کرده در حالي که يک آلماني 37580 دلار و يک ژاپني 34500 دلار کالا و خدمات توليد و عرضه کرده است. اصولا بهره ‌وري به بهبود فنون يا تکنيک هاي توليد مربوط ميشود و اين کار به نظر جان کندريک (JOHN KENDRICK) از وظايف اصلي کارآفريني است.

 

(فن آوري و محصولات و خدمات جديد)

يکي ديگر از نتيجه هاي وجود رابطه يا پيوند کار آفريني و پديده تغيير نقشي است که کار آفرينان با ارائه فناوري نوين يا توليد محصولات و ارائه خدمات جديد ايفا مي کنند. در جدول زير فهرستي از محصولاتي که در ظرف سال هاي اخير توليد و عرضه شده ارائه گرديده است. اينها نتيجه فعاليت هاي کار افريني است که در ظرف چند دهه اخير توليد گرديده است.

کامپيوتر

تهويه هوا

زيراکس

جعبه دنده اتوماتيک

تنگستن

انسولين

فايبر گلاس

موتور جت

جارو برقي

ضبط مغناطيسي

پارچه پوليستر

خود کار

ليزر

فرمان هيدروليک

ساعت باطري دار

فيلم رنگي

هلي کوپتر

راکت تنيس

SOURCE:ADAPTEED FROM JACOB RABINOW,NATIONAL BUREAU OF STANDARD

(سودآوري کار آفرينان براي کشور)

ارزش در مقوله توليد نکته اي است که بايد به آن توجه کنيم. مي گويند در يکي از کشورهاي موفق در کار آفريني و توليد در مقابل هر يک ميليارد واحد پول کشور که توسط سرمايه گذار به کار گرفته ميشود به او اجازه ميدهند که يک پرچم در پشت بام خانه اش نصب کند و چنين خانه هايي مورد احترام مردم قرار ميگيرند آمار مطمئني هست که نشان ميدهد در کشور ما 6 ميليون نفر در حوزه صنعت حقوق مي گيرند. امروزه دولت براي مديران و کار آفرينان به ازاء هر استخدام سي ميليون ريال مي پردازد. ميتوان حساب کرد کار آفريناني که از برپايي واحدهاي صنعتي تا به امروز امکان اشتغال را براي اين 6 ميليون نفر فراهم آورده اند ميتوانند. 18 هزار میلیارد تومان به گردن جامعه حق داشته باشند. حقي که هرگز از آن سخني به ميان نيامده، ابراز نشده و کسي از آن حتي به عنوان قدرداني سخن نگفته است.

ويژگي هاي افراد کار آفرين:

در سال هاي مياني دهه 1980 توماس بگلي و ديويد پي بويد (Thomas Begley and David P .Boyd) کتاب ها و پژوهش هايي در زمينه روانشناسي و کار آفرينان انجام دادند و در صدد برآمدند بين کار آفرينان و کساني که سازمانهاي کوچک را اداره مي کردند تمايز قائل شوند يا وجه تمايز بين آن ها را تعيين کنند. سرانجام توانستند به پنج بعد از زندگي آن ها دست يابند وآن ها را مشخص کنند:

1- نياز به کسب موفقيت (Need of Achievement)

کار آفرينان از ديد گاه مک کللند و با توجه به اصولي که وي ارائه کرده است همواره در پي هدفهاي بلند پروازانه هستند و مي خواهند هر چه بيشتر موفق شوند.

2- مرکز کنترل (center of Control)

يعني اينکه شانس و سرنوشت تاثيري بر زندگي ندارد و همه چيز تحت کنترل خود مي باشد. کار آفرينان و مديران هر دو اين چنين ميانديشند که مي توانند مسير زندگي خود را تعيين کنند و به اصطلاح سرنوشت خود را قلم بزنند و به قول مکتب اگزيستانسياليسم کسي که پا ندارد و قهرمان دو دنيا نشود خودش مقصر است.

3- تحمل ريسک(Tolerance for Risk)

کار آفريناني که ريسک متوسط را مي پذيرند از کساني که هيچ ريسکي را نمي پذيرند يا دست به کارهاي بسيار خطرناک نمي زنند دآمد و بازده بيشتري به دست مياورند.

4-رويايي با ابهام (Tolerance for Ambiguity)

هر مديري تا حدي با چنين وضعي روبرو ميشود زيرا بسياري از تصميمات را بايد بر اساس اطلاعات ناقص و مبهم بگيرد. ولي کار آفرينان با وضعي مبهم تر و نا مشخص تر روبرو هستند زيرا آنها دست به کارهايي مي زنند که براي نخستين بار انجام مي شود.

5- نوع رفتار (Type of Behavior)

کار آفرينان داراي شخصيت TYPE A مي باشند: سريع غذا ميخورند , سريع راه ميروند , حتي موقع تفريح هم به فکر کار هستند و هميشه از زمان خود بهترين استفاده را مي کنند. لن فرگنسون به تفاوت بين کار آفرينان و مديران از زاويه اي ديگر نگاه ميکنند.

رفتار کار آفرينان

رفتار مديران

احترام شخصي

آزادي

احساس داشتن توانايي

شيوه زندگي هيجان انگيز

فرد گرايي

تفريح

دوستي حقيقي

درستکاري

مطمئن ترين تئوري درباره ريشه هاي رواني کارآفرينان در دهه 1960 به وسيله ديويد مک کللند ارائه شده است. او دريافت افرادي که خط مشي خود را بر کار افريني مي گذارند بيش از حد جاه طلب و در پي ترقي و پيشروي دائمي بسيار بلند پرواز هستند و اينها از نظر رواني احساس نياز مي کنند که همواره بايد به موفقيت هاي بزرگي دست يابند. دکتر گودرزي روانشناسي کمال يافته و خود باوري را بنيادي ترين نياز انسان در هزاره سوم معرفي کرد وي اعتقاد دارد که کار آفرينان داراي ويژگيهاي زير هستند:

1- درک کارآمد واقعيت

2- پذيرش خودشان و ديگران و طبيعت

3- خود انگيختگي و سادگي و طبيعي بودن

4- احساس جدايي و نيازبه خلوت

5- تمرکز بر مشکلات خارج از خودشان

6- تازگي فهم و درک

7- علاقه اجتماعي

8- خلاقيت

9- عدم مقاومت در برابرفرهنگ آموزي

10- عدم مقاومت در برابر فرهنگ آموزي

11- تجربه هاي عرفاني يا اوج

آبراهام مزلو بنيان گذار ورهبر معنوي جنبش روانشناسي ا نسان گرا بر آورد ميکند که يک درصد افراد خود شکوفا ( SELF ACTULAZING ) ميباشند.

کار آفرين= خود شکوفا= يک درصدجامعه

نقش ICT واينترنت بر کار آفريني

اصطلاح اقتصاد جديد به تدريج رواج يافته و چشم انداز جديدي را ترسيم مي کند که با گسترش فناوري اطلاعات همراه است. يک تعريف کلي از اقتصاد جديد به عملکرد اقتصاد در عصر اطلاعات اشاره دارد. در چنين اقتصادي فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) گسترش واهميت فزاينده اي پيدا ميکند. جامعه انساني طي قرون گذشته تاثيرات قابل توجهي از تغييرات فناوري پذيرفته است. ICT به ارضاي نيازهاي ارتباطي واطلاعاتي که به ايجاد دانايي در همه ابعاد کمک مي نمايد مربوط است. ICT امکانات جديدي براي تبادل اطلاعات ايجاد مينمايد و توان بالقوه اي دارد تا به قابليت انسان براي ايجاد دانش جديد بيافزايد.

موانعي که بر سر کار افريني وجود دارد

عوامل موثر در کار آفريني

عوامل باز دارنده کار آفريني

- تماس با بازار

- شرکتهاي پا بر جا در بازار

- نيروي انساني توانمند محلي

- آموزش فني

- کمک هاي عرضه کننده مواد اوليه واعتبارات

- سرمايه گذاري هاي محلي

- بانکداران آگاه و جسور محلي

- مشاوران توانمند محلي

- آموزش در نوآوري

- الگوهاي موفق

- عدم آگاهي از اصل يا مفهوم حيات

- نا آشنايي با بازار

- نداشتن مهارت فني

- نداشتن سرمايه اوليه

- نا آگاهي از نظر تجارت

- رضايت و نداشتن شايستگي

- ضعف هايي در اجتماع

- سازمان دستبند طلايي به دست کار آفرينان ميزند.

- فشارهايي که زمان وارد مي کند

- موانع قانوني و مقررات دست و پا گير

- سازمان هاي انحصاري وضع قوانيني درحمايت از صنايع داخلي

- ندادن جواز وحق انحصاري

ENTREPRENEURSHIP AND NATIONAL POLICY

INTERNATIONAL CORPORATION INSTITUTE FOR SMALL BUSINESS

SOURC:WALTER E. HELER (1983 )

فرانک وبستر در کتاب نظريه هاي جامعه اطلاعاتي بيان مي دارد که نخستين تعريف از اطلاعات که به ذهن خطور ميکند

تعريف معنا شناختي است. اطلاعات معني دار داراي يک موضوع وآگاهي يا دستوري درباره چيزي يا کسي است. اما کنت ارو معتقد است که معناي اطلاعات به طور مختصر و کوتاه عبارت است از کاهش در عدم قطعيت (ارو1979 ). اطلاعات کاربر را قادر مي سازد تا در مورد چيزي شناخت پيدا کند و از آن دانايي براي برقراري ارتباط و يادگيري و فکر کردن و تصميم گيري و نوآوري در موقع نياز استفاده نمايد. اطلاعات مواد اوليه براي دانايي است درست مانند چوب که ماده اوليه اي براي ميز است. دانايي يک شکل از سرمايه است و فن اوري يک کاربرد از دانايي براي کار است (ماسودا 1990 ). افزايش در اطلاعات منجر به بهبود ساختار دانايي موجود مي شود که به دنبال آن موجب ترقي و انتقال ساختار قديمي توسط دانايي جديد بهبود مي يابد.

افزايش

کار آفرين

 

دانايي

جديد

 

افزايش اطلاعات

 

دانايي

قديمي

 

( نظريه شبکه هاي اجتماعي مرتبط با کار آفريني)

طبق نظريه شبکه هاي اجتماعي کار آفريني فرايندي است که در شبکه متغيري از روابط اجتماعي واقع شده است و اين ارتباط اجتماعي مي تواند رابطه کار آفرين را با منابع و فرصت ها محدود يا تسهيل نمايد.

شبکه ها داراي سه ويژگي تراکم و دسترسي پذيري و مرکزيت ميباشند که به کمک اين ويژگيها اثر بخشي اين شبکه ها سنجيده مي شود. تراکم به کثرت ارتباط بين افراد دست پذير به قلمرو شبکه و تعداد واسطه هاي ارتباطي يا گروه هاي مرتبط و مرکزيت به فاصله کلي فرد از تمامي افراد ديگر و تعداد افرادي که مي توانند به وي دسترسي داشته باشند اطلاق مي گردد.

براساس قانون مکالف ارزش هر شبکه n به توان 2 است وقتي تعداد متصل به ان n باشد .

به عنوان مثال يک دستگاه تلفن به تنهايي ارزش کاربردي ندارد وقتي دو دستگاه تلفن متصل در يک شبکه داشته باشيم اين شبکه ارزش خاصي برابر يک ارتباط دارد. اگر دستگاه تلفن هاي متصل به شبکه 8 عدد بشود امکان ارتباط 8 به توان 2 است. پس ارزش شبکه به همان ارزش ارتباطات توان دوم تعداد اعضاي شبکه ميباشد. البته اين ارزش به شبکه تعلق دارد و هر يک از افراد به ميزان و نوع ارتباطي که در اين شبکه برقرار مي کنند از ارزش ان بهره مي برند. توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) باعث ايجاد شبکه عظيم با مقياس جهاني اينترنت شده است و بنابراين علاوه بر افزايش و ارزش ويژگي هاي مورد نظريه شبکه هاي اجتماعي قابليت هاي ارتباطي جديدي مانند کنفرانس از راه دور يا فعاليت هاي توزيع شده را به وجود آورده و دسترسي آسان تر وسريع تر به اطلاعات را امکان پذير ساخته اند. در کشورهاي پيشرفته اينترنت يکي از مهمترين ابزارهاي کار آفرينان است. اين افراد از طريق اين شبکه بر قابليت ها ي خود افزوده و از مزاياي آن بهره ميگيرند جايزه کار آفريني 2003 سيليکان در صنعت IT به يک شرکت ايراني تعلق گرفت که نشان دهنده کار آفرينان بالقوه در صنعت IT کشور مي باشد.

(کار آفريني موتور توسعه فناوري ICT )

با کار آفريني است که نياز ها شناخته ميشود و در رفع نيازها پيشرفت حاصل مي شود . کشورهاي پيشرفته به اين دليل پيشرفته اند که در فناوري اطلاعات پيشرفت کرده اند و توسط آن هم اقتصاد جهان را در اختيارگرفته هم به قدرت نظامي تبديل شده اند و فرهنگ جهان را به سوي خواسته هاي خود هدايت مي کنند. کارآفريني اطلاعات يا ( INFOPRENEURSHIP ) در سطوح مختلف(1) سخت افزار(2) نرم افزار(3) اطلاعات(4) ارتباطات انجام پذير است. در هر يک از اين سطوح فرصت هاي بسياري براي کار آفريني وجود دارد که نيازمند حمايت مراکز سرمايه گذاري و تلاشهاي کارآفرينانه است. کار آفريني در حوزه اطلاعات بسيار راحت تر وعملي تر از کارآفريني در ساير حوزه ها ا ست. به عنوان مثال در حوزه نيروگاه هاي هسته اي به دليل کاربرد محدود ايده هاي کمتري وجود دارد. به علاوه سرمايه گذاري فوق العاده زياد و درصد امکان پذيري کم مانع هر فعاليت کارافرينانه است در حالي که در همه جا گسترده شده است ايده هاي بسياري خلق مي شود و ميزان سرمايه گذاري مورد نياز که ايده ها را به نتيجه برساند چندان زياد نيستند. بنابراين کارآفريني اطلاعات به راحتي انجام ميشود و اين خود دليلي بر سرعت نهايي رشد فناوري اطلاعات است.

نتيجه گيري

ملاحظه شد که فناوري اطلاعات و ارتباطات تحولات زيادي در کليه فعاليت هاي اجتماعي از جمله کار آفريني به وجود آورده و به عنوان مهمترين ابزار کار آفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين کار آفريني در فناوري طلاعات پهنه وسيعي براي فعاليت دارد. کار آفريني لازمه توسعه فناوري و فناوري بستر کار آفريني است. بر اساس اهميت نقش بستر سازي کار آفريني به عنوان يک وظيفه دولت مشخص ميشود . دولت بايد بستر کار آفريني در حوزه فناوري اطلاعات را همين شبکه هاي ارتباطي و اطلاعاتي ميباشد توسعه داده و تقويت کند و امکان دسترسي آسان همه به اين شبکه ها را فراهم نمايد ضمن اينکه فرهنگ استفاده از شبکه ها را ايجاد کرده گسترش دهد وقوا نين ومقررات لازم را تدوين و اجرا نمايند. فرارمغزها که خصوصا در فناوري نو بيشتر رايج است از نتايج ضعف کارآفريني در کشور هاي در حال توسعه است . بسياري از نيروهاي تحصيل کرده اين کشور ها صرفا علمي بار آمده وتربيت شده اند و بايد توسط ديگران مديريت شوند. افرادي هم که شخصيت کار آفريني دارند بستر کار آفريني را در اين کشورها نمي يابند. جالب اينکه از اين طريق نيروهاي متخصص خارجي را به کار مي گيرند و در راستاي اهداف خود از آنان بهره برداري ميکنند. کارآفرينان ميتوانند مشاغلي را در ابعاد تکنولوژي براي متخصصان داخل کشور و در اثر رضايت شغلي که به وجود مي آورند علاوه بر کليه مزيت هاي کار آفريني از فرار مغز ها نيز جلوگيري نمايند.

فهرست منابع:

(1) مهندس يزدان بخش(1381) بيکاري رنج آور،کار آفريني، پر رنج، ماهنامه انجمن صنايع شعبه خراسان شماره 99، خرداد وتير 1381.

(2) دکتر فريبا لطيفي، دکتر علي محمد گودرزي ودکتر محمد احمد پور مدير(1382) خود باوري کار آفريني، تدبير 131 سمينار يک روزه خود باوري و کار آفريني دفتر مطالعات وزارت امور خارجه فروردين 1382.

(3) جيمز اي.اف.استونر. ار. ادوارد فري من. دانيل ار. گيلبرت(1995) مترجم دکتر علي پار سيان ودکتر سيد محمد اعرابي(1379) مديريت. دفتر پژوهش هاي فرهنگي ، جلد اول. تهران 1379 .

(4) سيد علي اکرمي فر(1381) . کار افريني در عصر اطلاعات و ارتباطات . دفتر همکاري هاي فناوري رياست جمهوري.

(۵)دکتر جعفر خير خواهان(1381)، محمد اخبازي، تاثير ICT و اينترنت برتحول بازار کار، همايش اشتغال سازمان همياري فارغ ا لتحصيلان . تهران 1381.

(6) KARL,H. resper. ENTREPRENEURSHIP and NATIONAL POLICY(1983 ).

WLTER . HELLER INTERNATIONAL CORPORATION INSTITUTE FOR SMALL BUSINESS .

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.

ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!