الگوي پرورش مديران كارآفرين
نوشته شده توسط:آرمین نظامی در مقاله » مقالات کارآفرینی | ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۷ | ۰ دیدگاهالگوي پرورش مديران كارآفرين
تحولات و دگرگوني نظامهاي اجتماعي و اقتصادي عصر حاضر ريشه در پيشرفت و تغييرات به وجودآمده در علم و تكنولوژي دارد كه اين به نوبه خود منجر به تغيير در علائق و ذائقهها شده است. بدون ترديد سازمانهاي عصر حاضر با تحولات و تهديدات گسترده بينالمللي روبهرو هستند، از اين رو تضمين و تدوام حيات و بقا سازمانها نيازمند يافتن راهحلها و روشهاي جديد مقابله با مشكلات است كه به نوآوري، ابداع، خلق محصولات، فرآيندها و روشهاي جديد بستگي زيادي دارد.
به طور كلي مديران به عنوان مهمترين عامل سازمانهاي صنعتي، چهار نقش عمده ايفا ميكنند كه عبارتند از:
1-نقش توليدي
2- نقش اداري
3- نقش يكپارچهكننده
4- نقش كارآفريني،
كه از نقش كارآفريني به عنوان موتور حركت توسعه اقتصادي ياد ميشود. در واقع كارآفريني عامل اصلي ايجاد و خلاقيت و نوآوري ميباشد. اكثر كشورهاي توسعهيافته در حال انتقال از حالت اداري يا بوروكراتيك به وضعيت كارآفريني هستند. تحقيقات نشان ميدهد كه كارآفرينان به ويژه در ايجاد واحدهاي اقتصادي كوچك و متوسط كه منجر به اشتغالزايي بالايي ميشود نقش كليدي دارند.
از اينرو طراحي و تبيين الگوي پرورش مديران كارآفرين ميتواند در اين راستا نقش بسيار مهمي داشته باشد.
در اين مقاله سعي شده است تا ويژگيهاي شخصي، تحصيلات، آموزش ها، گرايشها، و موفقيت مديران كارآفرين مورد مطالعه قرارگرفته و راهكارهاي مناسب ارائه شود.
تعريف واژه كارآفرين:
براي كارآفرين يا كارآفريني تعاريف مختلفي در منابع فارسي و خارجي بيان شده كه به ذكر بعضي از آنها ميپردازيم:
كارآفرين: عامل سازماندهي كننده در فرآيند توليد بوده و مسوؤل تصميمهاي توليدي است و ريسك ناشي از نوسانات تقاضا را به عهده ميگيرد.
كارآفرين: كسي است كه توانايي درك فرصتهاي استثنايي را دارد.
كارآفرين: كسي است كه توانايي آن را دارد تا فرصتهاي كسبوكار را ببيند و آنها را ارزيابي كرده منابع لازم را جمعآوري و از آنها بهرهبرداري كند و عمليات مناسبي را براي رسيدن به موفقيت پيريزي نمايد.
كارآفرين: كسي است كه بتواند با استفاده از عوامل توليد متعلق به ديگران و مديريت خويش اقدام به فعاليتهاي مولد اقتصادي كند.
كارآفرين سازماني Intrapreneur: كسي است كه تحت حمايت يك شركت محصولات، فعاليتهاي و تكنولوژي جديد را كشف و به بهرهبرداري ميرساند.
كارآفرين مستقل Entrepreneur: فردي كه مسوؤليت اوليه وي جمعآوري منابع لازم براي شروع كسبوكار است وي یا كسي كه منابع لازم براي شروع و رشد كسبوكاري را بسيج ميكند و تمركز آن بر نوآوري و توسعه فرآيند، محصولات يا خدمات جديد است.
مشخصه اصلي كارآفرين نوآوري است.
توسعه:
در معناي اخلاقي يا زيستي به معناي گسترش، شكوفايي، بسط و رشد است.
ا ز ديدگاه اجتماعي، توسعه رشدي هماهنگ، همبسته و موزون در همه ابعاد مادي، رواني و معنوي است.
توسعه بر خلاف رشد، امري پيچيده و چند بعدي است و به سادگي نميتوان آن را با شاخصهاي كمي نظير درآمد سرانه، ازدياد پسانداز و سرمايهگذاري و انتقال تكنولوژي پيشرفته از جوامع صنعتي مدرن به كشورهاي عقبمانده جهان سوم اندازهگيري كرد.
توسعهاقتصادي
عبارت است از رشد مداوم اقتصادي يك جامعه و بهبود وضعيت رفاهي افراد كه ناشي از دگرگوني و تحول در بنيادهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه است و دستيابي به غايات مطلوب نوسازي اقتصادي فراهم ميآيد.
اشتغال
در معناي جمعي، مجموع فعاليتهاي اقتصادي يك ملت را در ارتباط با افرادي كه حائز شرايط كارند در بر ميگيرد. اشتغال كامل به معناي احراز اشتغال اقتصادي توسط تمامي افراد فعال است و زماني تحقق ميپذيرد كه تمامي افراد واجد شرايط كار مفروض به داشتن فعاليتي باشند.
سياست اشتغال كامل شامل توسعه و هدايت بخشهاي گوناگون اقتصادي است كه به وسيله كارآفرينان تحقق ميپذيرد.
كارآفريني از ديدگاه اقتصاددانان:
كارآفرين و كارآفريني اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامي مكاتب اقتصادي از قرن شانزدهم ميلادي تا كنون به نحوي كارآفريني را در نظريههاي اقتصادي خود تشريح كرده اند كه به برخي تعاريف از ديدگاه اقتصاددانان ميپردازيم:
جان باتيست سي (Jean Baptiste Say) اشرافزاده و صنعتگر فرانسوي در سال 1803 درباره كارآفرين مينويسد:
كارآفرين عاملي است كه تمامي ابزار توليد را تركيب ميكند و مسوؤليت ارزش توليدات، بازيافت كل سرمايهاي را كه به كار ميگيرد، ارزش دستمزدها، بهره واجارهاي كه ميپردازد و همچنين سود حاصل را به عهده ميگيرد.
ژوزف شومپيتر(Joseph Schumperer) در باره كارآفرين ميگويد: كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است و نقش وي عبارت است از نوآوري يا ايجاد تركيبهاي تازه از مواد.
ويلكن (Wilken) كارآفرين را يك متغير ميانجي ميداند و از روش تسريعكنندگي، براي تشريح كارآفريني در توسعهاقتصادي استفاده ميكند. وي معتقد است كه، كارآفرين به عنوان يك تسريعكننده، جرقه رشد و توسعه اقتصادي را فراهم ميكند.
كارآفريني از ديدگاه دانشمندان مديريت :
پيتر دراكر معتقد است كه كارآفرين كسي است كه فعاليتهاي اقتصادي كوچك و جديدي را با سرمايه خود شروع ميكند.
رافائل اميت(Rafael Amit) معتقد است كارآفرينان افرادي هستند كه نوآوري ميكنند، فرصتهاي تجاري را شناسايي و خلق و تركيبات جديدي از منابع را ارائه ميكنند تا در محيط عدم قطعيت از اين نوآوريها سود كسب كنند.
مفهوم واژه كارآفريني ( Entrepreneurship )
واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre به معناي متعهد شدن نشأت گرفته است. بنابر تعريف واژهنامه دانشگاهي وبستر، كارآفرين كسي است كه متعهد ميشود مخاطرههاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل كند.
از نظر اسلام كارآفرين فرد تلاشگري است كه با اتكا به نفس و توكل به خداوند بتواند از حداكثر تواناييهاي جسمي، مادي و تخصصي خود از راه حلال براي منافع خود در جامعهاي كه در آن زندگي ميكند استفاده نمايد.
واژه كارآفريني ديرزمانی پيش از آنكه مفهوم كلي كارآفريني به زبان امروزي پديد آيد در فرانسه ابداع شد. در اوايل سده شانزدهم كساني كه در امر هدايت مأموريتهاي نظامي بودند را كارآفرين ميخواندند. از آن پس درباره ديگر انواع مخاطرات نيز همين واژه با محدوديتهايي مورد استفاده قرار ميگرفت.
كارآفرين كيست
يك كارآفرين كسي است كه دائماً در حال تغييير و رشد است و با تلاش مستمر ميكوشد با اتكا به نفس فراوان از حداكثر تواناييها براي منافع مادي و معنوي خود و جامعهاي كه در آن زندگي ميكند بهرهبرداري كند. يك كارآفرين ميكوشد تا قدرت خلاقيت، ابتكار، تصميمگيري با تكيه بر وجدان كاري و انضباط، اطلاعات شغلي خود را همواره تعميق و توسعه دهد و محيط كاري خود را به محيط كاري بهرهور، پوياو شاداب خداپسندانه تبديل كند.
كارآفريني و توسعه
اين واقعيت عيني، بسياري از انديشمندان جامعه را بر آن داشته است تا بر اساس يك رشته ديدگاههاي نظري و با استفاده از تجارب كشورهاي موفق، نقش كارآفرينان را در فرآيند واقعي توسعه مطرح كنند. يعني عناصري كه در شرايط مناسب ميتوانند با تكيه بر توانذهني ونيز ريسكپذيري ذاتي خود به عنوان موتور حركت جامعه مسؤوليت بپذيرند و سازوكاري را به جريان اندازند كه با تكيه بر نيروي مادي و ذهني مردم موجب اعتلاي جامعه شود. در اين ميان از كارآفرينان به عنوان موتور حركت توسعه اقتصادي ياد ميشود.
اما كارآفريني چيست و كارآفرينان از چه ويژگيهايي بايد برخوردار باشند و تجربه ديگران چه درسهايي براي ما دارد، در زير به شرح آنها پرداختهايم:
شماري از انديشمندان كارآفريني را نوعي رفتار و شيوه زندگي ميدانند، پيتر دراكر كارآفريني را به معناي جستجوي دائمي براي تغيير واكنش دربرابر آن و بهرهبرداري از آن به عنوان يك فرصت بيان ميكند.
كارآفريني را عمدتاً شتابدهنده تغيير در فعاليتهاي اقتصادي ميانگارند، زيرا وي شجاعت انجام واكنش متفاوت از ديگران را در برابر رويدادها دارد. كارآفرين در حقيقت عنصري اقتصادي است كه با به كارگيري عوامل توليد و بهرهگيري از فرصتهاي به وجود آمده در بازار بنگاه خود دست به كارهاي توليدي وتجاري ميزند. وي پيشتاز است چون ريسكپذيري بالايي دارد.
صفات و خصوصيات يك كارآفرين موفق :
در متون مديريتي و اقتصادي ويژگي هاي زير را براي كارآفرين بر ميشمارند:
1- انگيزه قوي از نظر فلسفي و اعتقادي براي شروع يك فعاليت اقتصادي داشته باشد.
2- اعتماد به نفس داشته و خودباور باشد.
3- اعتقاد به اينكه خوش شانسي و بدشانسي خرافه است.
4- اعتقاد به اينكه پيروزي و شكست علت دارد و عمده آن به خود انسان وابسته است.
5- داراي استقلال رأي باشد.
6- اعتقاد به مشورت با صاحبنظران و متخصصان و عمل به آن داشته باشد.
7- توان تصميمگيري با توجه به شرايط مكاني وزماني را دارا باشد.
8- خوشبين و اميدوار باشد.
9- صبر و استقامت لازم براي مقاومت در برابر مشكلات را دارا باشد.
10- روحيه سختكوشي و تلاش مداوم براي تحقق اهداف داشته باشد.
11- در اثر شكست نااميد نشود.
12- از هر شكست براي اصلاح امور و ديدگاههاي خود درس بگيرد.
13- داراي تفكر و توان برنامه ريزي باشد.
14- اطلاعات عمومي لازم براي انجام فعاليتهاي اقتصادي مانند خريد و فروش، توليد، بازار، امورمالي و حسابداري را دارا باشد.
15- خطرپذيري توأم با استدلال و محاسبات علمي و ريسكپذيري را پذيرا باشد.
16- شوق به كار و تلاش داشته باشد.
17- داراي طبع بلند و اشتياق به انجام كارهاي بزرگ بر اساس عقل و منطق باشد.
18- داشتن اراده و آمادگي لازم براي ايثار وفداكاري تا رسيدن به هدف.
19- قدرت پيشبيني وضع اقتصاد و بازار را دارا باشد.
20- قدرت ظرفيت، نوآوري و ايجاد روشهاي نوين را داشته باشد.
21- توان مشكليابي و تشخيص تنگناها و قدرت حل مسئله را داشته باشد.
22- حسن تدبير و مديريت خلاق داشته باشد.
23- روحيه انتقاد پذيري داشته باشد.
24- توجه به سلامت جسمي، فكري، روحي و بهداشت رواني در محيط كار را مدنظر قرار دهد.
25- انعطاف پذير باشد.
26- توان و قدرت لازم ارزشيابي كارها را داشته باشد.
27- اعتقاد و علاقه به مطالعه و تحقيق لازم قبل از شروع هر كار جديد را داشته باشد.
28- روحيه پيروي از استانداردها در او وجود داشته باشد.
29- مسؤوليتپذير باشد.
30- داشتن روحيه تقسيم كار و تفويض اختيار.
31- داشتن توان ايجاد انگيزه در افراد براي انجام كار و پذيرش مسؤوليت.
32- توان قضاوت با رعايت بيطرفي و عدالت را دارا باشد.
33- نگرش سيستمي داشته باشد.
34- وفاي به عهد تلاش در انجام تعهدات داشته باشد.
35- روحيه ا حترام به رسوم و عقايد ديگران در او وجود داشته باشد.
36- روحيه انجام كار گروهي داشته باشد.
37- توان برقراري سيستم اطلاعاتي براي دستيابي به اطلاعات منابع مالي و دانش فني قابل استفاده را داشته باشد.
38- تفكر بهرهور داشته باشد.
39- با روش هاي تبليغاتي و بازاريابي آشنا باشد.
40- داشتن روحيه شجاعت و تهور لازم براي شروع كارها و مواجهه با مشكلات.
41- داشتن توان استفاده از تجارب و تواناييهای خود و ديگران.
42- روحيه توجه به رفاه كاركنان داشته باشد.
43- داشتن روحيه احترام به قانون و مقررات.
44- داشتن توان مديريت زمان و وقتشناسي.
45- داشتن روحيه رعايت نظم و انضباط.
46- با افراد، متناسب با شخصيت و شأن علمي و اجتماعي آنان رفتار متناسب داشته باشد.
47- داشتن برنامه مشخص براي فردا.
48- داشتن برنامه براي بالابردن توان افراد از طريق آموزش و سپردن مسؤوليت بر اساس استعداد آنها.
49- اعمال شيوه صحيح تشويق و تنبيه در سيستم مديريت.
50- خداترس و باوجدان باشد.
51- دقت در زيباسازي محيط كار و زيباي ی محصولات.
52- توان ايجاد روحيه و حس همكاري و فداكاري در افراد را دارا باشد.
53- توان اداره جلسات و نتيجهگيري داشته باشد.
54- نوگرا با رعايت اصول بهرهوري اعم از اطلاعات، تجهيزات و روشها باشد.
55- منافع جمعي را بر منابع شخصي ترجيح دهد.
56- داشتن روحيه و توان دفاع از كاركنان زيردست.
57- سيستم عادلانه پرداخت و ارتقاي حقوق و دستمزد براساس شايستگي را برقرار نمايد.
58- قدرت تجسم دورانديشي و آينده نگري.
59- افراد را در تصميمگيري مشاركت دهد.
60- با ديگران بتواند روابط انساني برقرار كند.
كارآفرين با ويژگيهاي فوق هشت وظيفه كلي زير را به عهده ميگيرد:
1- از موقعيت هاي محيطي آگاه ميشود.
2- براي استفاده از اين موقعيتها پذيراي ريسك ميشود.
3- سرمايهگذاري ميكند.
4- نوآوري ميكند.
5- كار و توليد را نظم ميبخشد.
6- تصميم مي گيرد.
7- براي آينده برنامهريزي ميكند.
8- سود خود را با سود ميفروشد
سياست كارآفريني در چند كشور:
براي بررسي سياست كارآفريني 9 كشور خارجي مورد مطالعه قرار گرفته است. اين مجموعه كشورها را ميتوان به دو گروه تقسيم كرد، نخست كشورهاي استراليا، كانادا، آمريكا، انگليس و ژاپن كه در تاريخ اقتصادي به عنوان كشورهاي پيشرفته معروف هستند.
اين كشورها از آغاز دوره كلاسيك به منظور پيشرفت، فضاي مناسب را براي رشد و توسعه صنايع فراهم آوردند و از اين رو در زمان حاضر ابعاد خردتري همچون مسائل فرهنگي در آن اهميت پيدا ميكند.
و گروه دوم به كشورهاي در حال توسعه يا نوصنعتي مطرح شدهاند كه آنها نيز دو استراتژي متفاوت (يعني استراتژي توسعه صادرات و استراتژي جايگزيني واردات) را براي توسعه خود برگزيده اند. كرهجنوبي، فيليپين، سنگاپور، مالزي كه در هر دو گروه از اين كشورها، سياست كارآفريني از مشابهتهاي زيادي برخوردارند.
نقطه آغاز حركت تمام اين كشورها در روند توسعه و ترويج كارآفريني، پيريزي يك سازمان يا مركز مسؤول و متولي سياستگذاري توسعه كارآفريني است زيرا در تمام آنها دست كم يك مركز يا سازمان چنين مسؤوليت مهمي را به عهده دارد.
عمدهترين اقداماتي كه در كشورهاي مورد مطالعه مشاهده شده است در حوزههاي زير بوده است:
خدمات مشاورهاي: در كشورهاي مورد مطالعه مراكز كارآفريني خدمات مشاورهاي در زمينههايي مانند: مديريت، امور مالي، فعاليتهاي تجاري، بازاريابي و گاه تهيه طرحهاي توجيهي ارائه ميكنند و هزينه ارائه خدمات از سوي دولت پرداخت ميشود.
تكنولوژي: در كشورهاي مورد مطالعه مراكز مسؤول كارآفريني بر كاربرد تكنولوژي و كاربري آن تأكيد دارند و به شيوههاي گوناگون مانند دادن وام براي ماشينآلات نو ميكوشند اين هدف تحقق پذيرد.
حمايتهاي اطلاعاتي: علاوه بر خدمات مشاورهاي حمايتهاي اطلاعرساني براي فعاليتهاي خرد نيز متداول است. اين اطلاعرساني شامل مواردي همچون وضعيتتجاري، مديريتي وفني ميشود.
پيوندهاي درونبخشي: ايجاد و تقويت پيوند درميان توليدكنندگان يك جامعه را ميتوان از اساسيترين پايههاي توسعه به شمار آورد، از اين رو در سياست كارآفريني اين اصل مدنظر قرار ميگيرد و در برخي موارد ايجاد پيوند بين بنگاههاي خرد و بزرگ در شمار وظايف مراكز كارآفريني قرار گرفته است.
ظرفيتسازي علمي: در راستاي تقويت تكنولوژيك و حمايتهاي اطلاعرساني، تلاش شده است تا ميان بنگاههاي خرد از يك سو و مراكز علمي و فني از سوي ديگر پيوند برقرار شود. اين ارتباط از طريق مراكز توسعه كارآفريني و درحوزههايي مانند تحقيق، آموزش و توسعه صنعتي برقرار ميشود.
وام و اعتبارات: يكي از بارزترين اقدامات كمك به بنگاههاي خرد براي دستيابي به سرمايه مالي است. اين اقدام متكي بر اين بينش است كه بنگاههاي خرد به طور نسبي از سوي كساني هدايت و مديريت ميشود كه توان مالي محدودي دارند و به همين لحاظ ميل به كاربرد تكنولوژيهاي كاربر دارند. به همين خاطر سهولت در دادن وام از ويژگيهاي ظرفيتسازي سرمايه مالي تلقي ميشود.
آموزش: آموزش كارآفريني سياستي است كه به طور مستقيم بر كميت و كيفيت عرضه كارآفرين در يك جامعه اثر ميگذارد، به همين دليل است كه در بسياري از كشورها به ويژه در كشورهاي پيشرفته كه تا حد امكان موانع و مشكلات برطرف شدهاند و دولتها به شكوفا كردن توان بالقوه مردم پرداخته اند. در چارچوب اين مجموعه اقدامات است كه در بسياري از كشورها هدفهاي گوناگون اقتصادي – اجتماعي دولت مانند افزايش صادرات و توسعه مناطق محروم تحقق ميپذيرد.
دلايل عدم ر شد و موفقيت كارآفرينان :
1- مقررات دست و پاگير اداري
وجود بوروكراسي اداري و مقررات بعضاً زائد و وجود فشارهاي دروني و خارجي تحميلي بر برنامهريزان اقتصادي موجب به وجودآمدن محدوديتهاي فراواني در جهت نيل به سادهترين اهداف اقتصادی ميشود. چنين محيطي باعث سرخوردگي و حتي فرار كارآفرينان ميشود كه جايي براي بيان و ابراز ايدههاي خود نمييابند و خود را دركمند بوروكراسي و روابط ناسالم سازمانهاي تصميمگيرنده ميبينند. به همين دليل جزو جامعه بيتحرك و ساكن ميشوند كه شرايط و محدوديتها چنين خواستهاند.
2- توقف به خاطر حفظ استانداردها
بسيار اتفاق ميافتد كه عدم توجه به يك نوآوري تنها به دليل مغايرت با استانداردهاي تعريفشده يك سازمان منجر به شكست يك ايده و سكون آن ميشود و چه بسيار ايدههاي خلاقانه كه اكنون در آرشيوها و بايگانيهاي سازمانهاي دولتي و غير دولتي مسكوت ماندهاند.
3- خانواده و نگرش جامعه به كار
خانواده، فردفعال به جامعه تحويل ميدهد و خانواده با توجه به فرهنگ حاكم بر جامعه و ارزشي كه براي فعاليت و توليد قائل است، افراد را پرورش ميدهد. خانواده و يا جامعهاي كه بنيان آن استفاده از تلاش ديگران و تنبلي و كاهلي باشد، باعث ميشود كه افراد حتي كارآفرينان از همان ابتدا مسير را به عكس پيموده و خواهان كسب درآمدهاي هنگفت از طريق عرف جامعه باشند. به طور مثال فرهنگ حاكم بر كشور ژاپن در مورد كار و فعاليت اين است: اول كار، دوم كار ، سوم زندگي ، چهارم قناعت در حالي كه در بسياري از كشورهاي جهانسوم فرهنگ كار و كوشش در اولويت نيست و يا از اهميت كمي برخوردار است.
4- عدم توجه لازم به كارآفريني و توليد
در بسياري از كشورهاي جهانسوم، حمايتهاي لازم از جهات مختلف از كارآفرينان نميشود و به عكس مشاغل دلالي و واسطه گر ي و رانتخواري از رونق بيشتري برخوردار است و براي افرادي كه در اين بخشهاي كه براي توسعه اقتصادي نافع نيستند بلكه عمدتاً مضر هم هستند، سودآوري بسيار بالايي دارد، بنابراين انيگزههاي حركت و تلاش كارآفرينان را كه قصد خدمت به توسعه اقتصادي كشور را دارند كمرنگ و يا كند ميكند.
تمامي كشورهاي در حال توسعه به علت پايينبودن توليد وفعاليت ناكافي درگير مسائل عمدهاي چون بيكاري، تورم، با نرخهاي دورقمي، بيسوادي، بهرهوريپايين، كيفيت نامطلوب توليدات، پايين بودن رشد اقتصادي، فساد اداري، تكمحصوليبودن اقتصاد، وابستگياقتصادي، كسري تراز پرداختها و تراز بازرگاني، بالابودن نرخ تورم، پايين بودن ارزش پول، فزوني واردات نسبت به صادرات، كمكاري بازدهي كم و... هستند كه يكي از علل عمده بروز مشكلات ذكرشده، توجه نداشتن به كارآفريني و كارآفرينان شايسته است.
بنابراين براي نيل به اهداف اقتصادي و توسعهاقتصادي ميتوان همچون كشورهاي پيشرفته با اعمال مديريت صحيح و توجه لازم و حمايتهاي كافي از كارآفرينان و كارآفريني موجبات رشد و توسعه اقتصادي را فراهم نمود و اين مهم محقق نخواهد شد جز با پرورش و آموزش كارآفرينان شايسته و ايجاد بستر وزمينهاي مناسب با حمايتهاي عملي در تمام ابعاد از كارآفريني وكارآفرينان.
نتيجهگيري:
توسعه كشور از ضرورتهاي جدي و اجتناب ناپذيري است كه جهان امروز به عنوان يك سرنوشت محتوم آن را پذيرفته است و از مهمترين و اساسيترين اهداف فرد، گروه، سازمان و جامعه ميتواند توسعه همهجانبه كشور باشد. براي تحقق توسعه عوامل زيادي از جمله نيروي انساني ، مديريت، نظام اداري، بودجه و امكانات نقش ايفا ميكند. يكي از اين عوامل، وجود كارآفرينان به عنوان موتور حركت توسعه كشور است و براساس آنچه بيان شد، كارآفرينان موفق با مشخصههاي يادشده ميتوانند با توجه به وظايف كلي كه به عهده كارآفرينان گذاشته شده است در توسعه و شكوفايي و اشتغالزايي جامعه نقش مهمي ايفا كنند كه اين امر مستلزم حمايت و استفاده از تجربهها و عملكرد كشورهاي پيشرفته است تا اين ديدگاه حاكم شود كه دولت به جاي دخالت در اقتصاد بايد فعاليت خود را صرفاً به سياستگذاري و نقش هدايتي محدود كند و سازوكارهاي لازم را در جهت تقويت بازار آزاد مهيا و شرايط لازم را براي فعاليت پيشتازان اقتصادي فراهم نمايد.
منابع و مآخذ:
1- مريدي – سياوش ، فرصتها و محدوديتهاي كارآفريني، مجله تدبير، شماره 109 ، سال 1379
2- احمد پوردارياني – محمود، كارآفريني(تعاريف – نظريات – الگوها)، انتشارات پرديس، سال 1379
3- آيتاللهي – محمدجواد و صدري – عباس، كارآفريني، چاپ 1378
4- سفيري – خديجه ، اشتغال زنان و توسعه ، مجله دانش مديريت، شماره 24 سال 1373
5- عندليب – آذر، كارآفرينان ونقش آنها در رشد وتوسعه اقتصادي، مجله مديريت، شمارههاي 46 و 47، سال1379
6- قانع – بصيري، محسن، تشكلها دولتها و نقش كارآفرينان، مجله مديريت شماره 24 سال 7- 1376
نظرات
ارسال نظر